وادی ششم

وب سایت اصلی

 http://www.c60mosadeghi.blogfa.com 

 

از کسانی که در زندگی به مشکل میخورند وقتی سوال می شود که چرا دچار مشکل شدید، یا جوابی ندارند یا می‌گویند عقل نداشتیم، خیلی از افراد در انتخاب شغل اشتباه می‌کنند ویا افرادی که در انتخاب همسر اشتباه میکنند.

نداشتن عقل به مفهوم این است که اطلاعات و شناخت و آگاهی لازم را در مورد کاری یا کسی نداریم، عقل جزوه صور پنهان انسان ها است، عقل است که به ما انسان ها دستور می دهد که را خیر را انتخاب کنیم یا راه شر و ضد ارزش ها را.

عقل به تنهایی تصمیم گیرنده نیست و نیازمند یکسری اطلاعات و آگاهی است که از حواس پنجگانه ما سرچشمه می‌گیرد و بعد از پردازش آن اطلاعات تصمیم می گیرد، عقل ما انسان‌ها کارآمد و فعال است ولی ما با مصرف مواد مخدر روی عقلمان پرده و حجاب می کشیم و آن را از دسترس خارج می کنیم.

عقل مانند خورشید است که بر تمام هستی و نیستی بر تمام کائنات، موجودات و نباتات می تابد و هرکس به همان میزان می‌تواند این نور خورشید را دریافت کند که عقلش تکامل بیشتری یافته باشد، نور ایمان همیشه انسان را ضد عفونی میکند و همیشه انسان را در مقابل امواج مخرب مقاوم نگه می دارد.

بعضی از ما به کنگره می آییم ولی با عدم اعتماد به نفس، اعتماد به نفس یکی از ابزارهای اصلی است برای هر انسان موفقی، اعتماد به نفس یعنی اعتماد به نفسی که خواسته دارد خصوصا اگر آن خواسته مثبت باشد و معقول.

دنیای ورود به اعتیاد هزار و یک دلیل دارد ولی برای درمان فقط یک دلیل کافی است و آن عقل است هر کس به اندازه عقل خود درمان میشود، عقل در تکامل مانند ماشین تابع خودش است، عقل ما هیچ وقت اشتباه نمی کند مگر اینکه نفس بر عقلمان غلبه کند یعنی با کلک وارد شود و آن را دور بزند یا اینکه اطلاعات غلط به عقل بدهیم.

چون انسان همیشه سر دوراهی های مختلف قرار می‌گیرد اینجاست که عقل تصمیم میگیرد این دانش و تجربیات و آگاهی عقل است که تعیین کننده است که ما راه درست را انتخاب کنیم یا راه غلط را اگر دانایی نداشته باشیم حتما راه غلط را انتخاب میکنیم چون نفسمان بر ما غلبه میکند.

اگر اعتیاد ما را مچاله کرده باشد و چک های سنگینی از اعتیاد خورده باشیم میتوانیم حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ کاملا اجرا کنیم چون انسان هستیم و ارزشمند باید قدر خود را بدانیم تا از بین نرفته ایم.


نیروها را به باتلاق نریزید

وب سایت اصلی

 http://www.c60mosadeghi.blogfa.com 

 

ما انسان‌های مصرف‌کننده حاضر نیستیم برای مشکلات خودمان یک قدم برداریم، همیشه انتظار داریم یک نفر دیگر مشکلات ما را حل کند. کاش ما به این درک و فهم می رسیدیم که باید مشکلاتی که خود باعث آن بوده ایم را خودمان حل کنیم، ولی متاسفانه ما به دنبال مقصر می گردیم که مشکلاتمان را بر گردن دیگران بیندازیم.

ما باید همیشه مواظب نعمتهایی که خداوند به ما داده باشیم، زمانی ما بدنی سالم و نیرومند داشتیم با صورتی بشاش و قامتی راست، هیچکدام از ما مصرف‌کننده به دنیا نیامده ایم، از حال خوب زیاد و از روی درد بی دردی برای خودمان درد تراشیدیم، چون جهان بینی نداشتیم و دید درست و شناختی از شهر وجودی خودمان نداشتیم برای اینکه یک قسمت هایی از بدن خود را قوی کنیم کل بدنمان را از بین بردیم.

زمانی که عاری از اعتیاد بودیم حال خیلی خوبی داشتیم، سرشار از انرژی و نیرو، ولی نیروی زیادی ما را به بیراهه کشاند و مصرف مواد مخدر باعث شد که انرژی ذخیره بدنمان را خیلی زود مصرف کنیم، به همین دلیل اغلب مصرف کننده ها چهره های شان بیشتر از سنشان نشان می دهد وقتی به چهل سالگی میرسند چهره یک انسان شصست ساله را دارند.

به واسطه مصرف مواد مخدر به جای رسیدیم که به آن می‌گویند قانون اعتیاد، قانون اعتیاد می‌گویند که مواد مخدر هر چیزی را اول به ما بدهد اول همان چیز را از ما میگیرد، اگر مواد مخدر مصرف کردیم که کار بیشتری کنیم خیلی زود بعد از چند ماه کم کم ساعت کار ما از ۱۲ ساعت به ۱۰ساعت به ۸ ساعت و....کاسته میشود وبه جایی می رسیم که دیگر قادر به کار کردن نیستیم و نمی توانیم حرکتی بکنیم، اگر مواد مخدر مصرف کردیم که روابط مان بیشتر شود باز طبق قانون اعتیاد اول روابطمان را از ما میگیرد.

حالا که به کنگره آمده ایم و در حال درمان هستیم کم کم نیروهای محصور شده آزاد می شوند، و آرام آرام نیروهایمان بر می گردد مثل نیروی تفکر، نیروی عشق، نیروی کار، نیروی بدنی، نیروی بینایی، چشایی، بویایی، و....ما با یک سفر خوب باید با گرفتن آموزش های درست به قدری قوی شویم که این نیروها را در حیطه اختیار خودمان حفظ و نگهداری کنیم و آنها را به باتلاق نریزیم و فرمانده شهر وجودی خودمان باشیم.

خدا

وب سایت اصلی

 http://www.c60mosadeghi.blogfa.com 

 

همان اندازه که جسم انسان نیاز به تغذیه دادند روح انسان هم به تغذیه احتیاج دارد، عبادت کردن باعث تغذیه روح انسان میشود، ما یک زمان هایی از شبانه روز را باید برای تغذیه روح اختصاص دهیم، ما نسبت به ایمانی که داریم عبادت میکنیم ، عبادت یعنی تجلی نور خداوند در انسان.

عبادت کردن کار بسیار خوبی است که هر انسانی نیازمند آن است تا با خداوند در ارتباط باشد، اما مهمترین کار عملکرد ما است، عملکرد ما نشان می دهد که درست عبادت کرده ایم یا نه.

ما عبادت می کنیم و خدا را میپرستیم، اما خدا را نمی شناسیم چون هنوز نتوانستیم خودمان را بشناسیم،

ما هر وقت از زندگی مستأصل می‌شویم و مشکلات بر ما فشار می آورد تازه یادمان می آید که خدا وجود دارد، چون اصلا خدا را نمی شناسیم، خداوند را کسی نمی شناسد چون ضدّش وجود ندارد، کسی که قوانین الهی را بیشتر درک کنند بیشتر از سایرین خدا را می شناسد و کسی که قوانین الهی را بلد نباشد ازخداوند دورتر است

در کتاب الهی ما مسلمانان قرآن به ما تأکید شده است که از جسم خود مراقبت کنید ولی ما با مصرف مواد مخدر شروع به تخریب جسم خود می کنیم و خودمان راتوجیه می‌کنیم که استفاده از مواد حرام نیست، ایمان می تواند بسیار کمک حال ما انسانها باشد.

سی دی؛ خدا

من در جایی با فردی برخورد داشتم که چندین سال هرویین مصرف میکرد، ۶ سال بود که هرویین را دیگر مصرف نمیکرد، با هم که صحبت می‌کردیم حال خوبی نداشت می گفت من عاشق خداوند هستم و فقط برای من خدا مهم است، من به همه چیز پشت پا زدم چیزی برای من مهم نیست فقط خداوند است که برای من مهم است بقیه هیچ ارزشی ندارند.

خیلی به انسان هایی برمی خوریم که می گویند من به دنبال حقیقت هستم من به دنبال خدا هستم، روزی در کنگره بودم یکی از بچه‌ها آمد و گفت مهندس: من فقط شما را دوست دارم شما هر چه بگویید من انجام می‌دهم فقط شما، بقیه را اصلا دوست ندارم، گفتم که تو خودت را دوست داری من را هم دوست نداری داری یک گریز گاه پیدا می کنی شاید دشمن من هم باشی، گفت چرا؟ گفتم برای اینکه شما وقتی پدر یک خانواده را دوست داری، فرزندانشان را هم دوست داری، تمام اعضای خانواده اش را هم دوست داری، نمی‌توانی بگویی من با تمام اعضای خانواده تو دشمنم، من دایی را دوست دارم ولی با بچه های دایی دشمنم‌ خاله را دوست دارم ولی بچه های خاله را دوست ندارم، من تو را دوست دارم ولی کنگره را دوست ندارم، کنگره چیزی هست که من به وجود آوردم کنگره سیستم من است، اگر کنگره آسیب ببیند من آسیب میبینم. چگونه است که تو مرا دوست داری ولی دیده بانان را دوست نداری، مرزبان ها و راهنماها را دوست نداری، دبیر و نگهبان را دوست نداری هیچکدام را دوست نداری! پس این حرف، حرف درستی نیست.

کاری که کنگره ۶۰ کرد آمد برای اعتیاد تعریف قائل شد که اعتیاد یک بیماری است و بیماری اعتیاد را آسیب‌شناسی کرد و گفت آسیب هایی که میزند در قسمت مغز است، در مغز در قسمت های ناقل های ﻋﺼﺒﯽ ﻧﻮﺭﻭﺗﺮﺍﻧﺴﻤﯿﺘﺮﻫﺎ، بالانس شیمیائی شبه افیونی مغز را از بین می برد بعد از آسیب شناسی گفت این هم راه درمان و موادی هم که میتواند درمان کند و طول زمان درمانش هم این است‌، اینها مشخص شد و ما به درمان رسیدیم.

حالا میرسیم به خداوند بعضی ها میگویند ما خداوند را دوست داریم یا دنبال حقیقت هستیم، ما اول باید ببینیم که خدا چیست؟اگر به دنبال حقیقت هستی! حقیقت چیست،اگر ندانی حقیقت چیست دنبال چه میگردی! یا اگر ندانی خداوند چیست شما دنبال چه میگردی، خب اول باید ببینیم خدا چیست! خدا کجاست؟ حقیقت چیست خداوندی که دنبالش هستیم کجاست؟ دنبال امام زمانی کجا هست و چیست دنبال خداوندی کجاست حقیقت کجاست و چیست؟ دنبال عشقی، عشق کجاست و چیست؟ بعد تو چه می خواهی از این ها از خداوند چه میخواهی از حقیقت چه میخواهی از امام چه میخواهی؟ آیا خداوند مهم است یا مهم همان چیزی است که تو از خدا می خواهی،اگر آن چیزی را که میخواهی شیطان هم بتواند به تو بدهد تو پیرو شیطانی، برای انسان آن چیزی که میخواهد مهم است شما منتظر امام هستید که ایشان بیایند عدالت را برقرار کند، اگر قرار شد بیاید و عدالت را برقرار کند اولین کسی را که گردن میزند تو باشی آن موقع چه ؟می خواهی بیاید از بقیه بگیرد بدهد به تو، یک موقع هست که میخواهی عدالت برقرار شود و ممکن است این عدالت اول یقه تو را بگیرد که چه کار کرده ای چقدر مال مردم را خورده ای آن موقع چی؟من بارها گفتم که حقیقت آن چیزی هست که به نفع ماست، خداوند آن چیزی هست که ما را حمایت کند به نغع ما باشد چیزهایی را که ما می خواهیم رابه ما بدهد اینها می شود خدا و اگر چیزی به ضرر ما باشند آن موقع خدا، خدا نیست؟

اگر خداوند خواسته‌های تو را به جا نیاورد تو مخالفش میشوی تو بر ضدش می‌شوی و طغیان میکنی بر علیه خدا.

بعضی جاها هست که ما یک نذری یک چیزی از خداوند می‌خواهیم که خداوند به ما نمی دهد ما آنجا بلافاصله بر علیه خدا جبهه میگیریم به دلیل اینکه ما نفهمیدیم، وقتی در کارهایمان گره می‌افتد طغیان میکنیم بر علیه خدا وگاهی اوقات ناسزا میگوییم، چون در اینجا خداوند هیچ ارزشی برای ما ندارد حقیقت برای ما مهم نیست برای ما مهم آن خواسته ما است و آن کسی که خواسته ما را برآورده بکند آن برای ما خداوند است. به دلیل اینکه ما نفهمیدیم خداوند چیست و کجاست، آیا خداوند در مکه است؟ خانه خدا آنجاست، ما می رویم آنجا بر می گردیم( صد باراز این خانه به آن خانه برفتی یکبار از این بام به آن بام نرفتی) از بام خانه خود به بام همسایه بغلی نرفتی که آنجا کلی بدبختی دارند و کلی بیچارگی دارند کلی مشکلات دارند، همسایه تو است بچه اش مریض خودش مریض هزار مشکلات دارد خدا می‌داند برای هزار تومان پول برای تهیه شام معطل مانده، آن شخصی که میگوید من فقط خدا را دوست دارم در اشتباه مطلق است چون در کارهای دیگر موفقیت کسب نکرده رفته به این طرف، خداوند برای ما دستور کار صراط مستقیم گذاشته است گفته است اگر با من کار دارید این راه شماست و باید از این راه وارد بشوید، در این مرتع در این مزرعه که خداوند اربابش است هر کدام از ما یک مسئولیتی داریم، عبد بودن یعنی بنده بودن.

ما هنوز به آن ادراک و آن آگاهی نرسیدیم که واقعا از روی ایمان از روی قلب خداوند را بپرستیم و ستایش ‌کنیم مطالبی هم که در کتاب آمده اکثرا بطور تمثیل است چون مال جهان دیگری وفضای دیگری، مکان دیگری، زمان دیگری است معیارهایی که در جهان آخرت است با معیارهایی که در جهان برزخ است معیارهایی که در جهان موازی است، معیارهایی که انسان است و موجودات غیر از انسان در ابعاد دیگر زیست میکنند، این معیارها همه فرق میکنند و ما نمی توانیم درکشان بکنیم مگر اینکه بصورت تمثیل به ما گفته شده باشد و گاهی اوقات ما تمثیل را عین حقیقت می بینیم.

وقتی که کنگره را دوست داریم باید همه قسمت هایش را دوست داشته باشیم شما نمی توانی بگویی راهنما، من فقط شما را دوست دارم از بقیه بچّه ها خو شم نمی آید، غلط است، مشکل دارد، من فقط ایجنت را دوست داشته باشم با بقیه هیچ کاری نداشته باشم،  اشتباه است من فقط دیده بان را دوست دارم، اشتباه است یعنی دنبال گریز گاه میگردی، ما اگر کنگره را دوست داریم باید تمام اجزاء کنگره را دوست داشته باشیم باید به حرف مرزبان احترام بگذاریم  و گوش کنیم موقعی که میرویم شربتOTبگیریم  به آن کلینیک سلام کنیم، احترام کنیم هر چه گفتند قبول کنیم، اگر ما کنگره را دوست داریم امروز مسئولیم، فردا گفتند برو لژیون ات را تحویل بده نوبت کس دیگری است باید بگویی چشم تحویل شما، اگر کنگره را دوست داری؟ ولی اگر دنبال منافع شخصی هستی آن یک چیز دیگری است، اگر ما دنبال منافع شخصی هستیم پس خدا هم بهانه است، پیامبر هم بهانه است، امام هم بهانه است، کنگره هم برویم مسئولین هم بهانه است، پس اینطور نمی شود باید مجموعه را نگاه کنیم. پس وقتی خدا را دوست داری،واقعا از روی مردانگی باید همه چیز و تمام موجودات هستی را دوست داشته باشی، نمی توانی خدا را دوست داشته باشی ولی از تمام موجودات خدا بدت بیاید.

من دنبال حقیقتم؟ تو دنبال کدام حقیقتی تو حتی نمیدانی در کیف ات چیست؟در جیبهایت چیست؟ وقتی تو نمیدانی در جیب شلوار یا پیراهنت چه چیزی هست! حالا میخواهی بدانی در کائنات چه هست؟ حالا دنبال حقیقت میگردی؟ اول بگو حقیقت چیست.پس آن چیزی که ما دنبالش هستیم باید مشخص باشد، این یک معیار مجهول است، این را باید مشخص کنیم خودِ موجود نیست بلکه یک سیستم است.

این مطلب مربوط به ۸۴/۵/۷ است: آنچه مسائل را به درون میبرد به سبب تفکرات است ایرادی نیست، اما به جهت مسائلی که خود میدانید که باعث حزن و اندوه شما میباشد پرهیز بنمایید، زیرا این عمل را خود تجربه نموده ام ومرا به آنچه بایستی بپردازم دور مینمود، یکسری مسائل برای ما وجود دارد در رابطه با ذهن که درباره اش صحبت کردیم، ذهن ما دروازه ندارد، کرکره ندارد که ما کرکره را پایین بکشیم یادر را ببندیم، ذهن ما چاه نیست که درپوش بگذاریم یا پنجره نیست که پرده را بکشیم، هنوز هم نمیدانیم ذهن چیست حالا تا آنجایی که بضاعت داریم، نصف و نیمه کاره میدانیم ذهن چیست، جلوی این سد کردن خیلی خیلی مشکل است باید به یکسری مطالب برسیم، در وادی اول میگوید که با تفکر ساختارها آغاز میشود بدون تفکر هر آنچه هست رو به زوال می رود، آنجا به ما یاد میدهد که به چه چیزهایی فکر کنیم و به چه چیزهایی فکر نکنیم، مسئله این است که یکسری مسائل هست که باعث رنجش ما میشود، باعث درد ما میشود، باعث حزن ما میشود و هیچ منافع ای هم برای ما ندارد.

آنچه را در مسائل به درون میبرد به سبب تفکرات است، ایرادی نیست اما به جهت مسائلی که خود میدانید باعث حزن و اندوه شما میشود پرهیز بنمایید، یعنی آن چیزهایی که باعث اندوه ما می شود از آنها پرهیز کنیم اجازه ندهیم که وارد ذهن ما بشوند، ما نمی توانیم هر چیزی را دیدیم فوری آنالیز کنیم مشکل ما همین است ما هر چه را می بینیم انالیز می کنیم یعنی فوری برسی اش میکنیم و فوری نتیجه میگیریم.

هر کسی یک حریمی دارد ما نمی توانیم وارد حریم دیگران بشویم اگر وارد شدیم باعث حزن و اندوه ما می شود خداوند بیخود نمی گوید که تجسس نکنید.الان همه مردم سریع از کنترل خارج می شوند به خاطر همین مسائل است از قدیم گفته اند:هرکسی کار خودش بار خودش آتش به انبار خودش. افکار منفی را به درون خودتان نبرید اینها باعث حزن و اندوه می‌شود آن چیزی که باعث رنجتان می‌شود به آن فکر نکنید شب که میخواهید بخوابید به مسائل درد آور فکر نکنید به چیزهای خوب به ستاره ها به آسمان فکر کنید.

دشواری در همه مقاطع هست درهمه مراحل هست هیچ وقت به نقطه ای،نخواهید رسید که دشواری وجودنداشته باشد این با خیال راحت.هر کسی در هر خانواده ای که هست یکی از وظایفش این است که خانواده خودش را یاری برساند، حمایت کند و از نیروهای آنجا استفاده بکند و آنها را موردحمایت قرار بدهد، اگر در جویبارها آب روان نباشد به دشت آب نمیرسد و دچار خشکی میشود، اگر مطالب از بالا توسط مکتوبات بوسیله نوشتارها، بوسیله سی دی ها برای تمام اعضای کنگره۶۰ جاری نشود،دچار کمبود اطلاعات میشوند، اینها مرتب در حال جاری شدن هستند.

هدف : هدف چیست، هدف رهایی انسانها از دام اعتیاد است هدف این است که انسان را از ظلمت اعتیاد به کمک همدیگر خارج کنیم هم خودشان را هم اعضای خانواده اشان را، داوطلبان زیادی مشتاق هستند که به این کارها رسیدگی کنند و در این کار مشارکت میکنند و نیروهای بی عمل هم در تذکیه خود به فکر فرو میروند که این کار را انجام بدهند یا انجام ندهند، اگر تذکیه شدند که شدن اگر نشدند از دایره خارج میشوند، نیروهای بی عمل هم در تذکیه خود فرو خواهند رفت که خود از دایره دور خواهند شد واین راهی است که فراغتی بیابید تا سایر نوشتارها را انجام بدهید. 

تهیه :مسافر بهروز (لژیون آقای جهانگیر مصدقی)

تایپ و تنظیم: مسافر فرهنگ (لژیون آقای جهانگیر مصدقی)

پیشگامان

 

وب سایت اصلی

 http://www.c60mosadeghi.blogfa.com

 

پیشگامان کسانی هستند که از دیگران جلوتر حرکت می‌کند چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی، اگر در جهت مثبت پیشگام باشیم میتوانیم راه را برای انسانهای دیگر نشان دهیم تا مسیر درست زندگی کردن را راحتتر طی کنند، اما بعضی افراد هم جهت منفی پیشگام هستند این افراد در راه ضد ارزشها قدم می‌گذارند، و همیشه باعث تخریب هستند.

هدف پیشگامان این است که راه را برای انسان هایی که خواستار آرامش هستند فراهم کند این افراد زحمت میکشند واز خود گذشتگی میکنند ماننده افراد کنگره ۶۰ مانند انبیا و پیامبران که هدفشان نشان دادن صراط مستقیم به انسانها است. اما در این راه افرادی نیز هستند که نیروهای منفی هستند وتیشه به ریشه انسانیت میزنند.

ما انسانها یک عمر باری به هر جهت زندگی کرده ایم که برایمان هیچ سودی نداشته است، الان هم که در سفر اول هستیم باز به همان روش گذشته زندگی می‌کنیم یک بازی جدیدی را شروع کرده ایم و مثل گذشته بدون هدف سفرمان را طی می‌کنیم.

وقتی خداوند انسان را خلق کرد تمام رذایل و فضایل را در وجود انسان نهاد، اما این خود انسان است که جهت حرکت خود را مشخص میکند، متاسفانه از آنجایی که راه ضد ارزش ها آسانتر است ما انسان ها به راحتی به سمت ضد ارزش ها کشیده می شویم چون راه صراط مستقیم سخت و دشوار و هزینه‌بر است.

انسان ها دارای خصوصیات ناشناخته ای هستند و همین ناشناخته بودن مشکلات و سختی های متعددی را به وجود می آورد، ما اگر خودمان را خوب می‌شناختیم یعنی اگر سیستم ایکس و معاد و معاش را می‌شناختیم به راه اعتیاد کشیده نمی‌شدیم و دچار معضلات بیشمار نمی‌شدیم، یکی از این مشکلات بزرگ پنهان کاری است، پنهان کاری از روی ترس است.

پنهان کاری به سه دسته تقسیم می شود:

۱-پنهان کاری است که در زمان حال اتفاق میافتد ولی با گذشت زمان برملا میشود و برای کسی مشکلی ایجاد نمیکند.

۲-یک نوع پنهان کاری است که هم در زمان حال و در زمان آینده هم قابل گفتن نیست.

۳-یک نوع پنهان کاری است که خنثی است و نیازی به پنهان کاری نیست.

حالا که کنگره ۶۰ در مسیر درمان پیشگام است ما باید به یک همدلی و همراهی و انسجام برسیم تا آیندگان هم از این علم بهرمند شوند این عمل نیازمند یک آکادمی است ما باید وظیفه خود بدانیم در هر رشته ای که تخصص داریم در ساختن این بنا کنگره را همراهی کنیم.