وادی سوم -وادی چهارم

اگر مقداری به گذشته برگردیم و یک نگاه به زندگی گذشته خود داشته باشیم پی میبریم که در زمان مصرف به قدری حالمان خراب بود که همه چیز را میدیدم بجز خودمان با همه کس کارداشیم به غیر از خودمان، همیشه دنبال این بودیم که فلانی چه کار می کنند چه ماشینی سوار می شود و یا چه لباس می پوشد چطور زندگی میکند ولی از خودمان غافل بودیم بقدری حالمان خراب بود که خودمان را از یاد برده بودیم، به همین خاطر زمانی که برای درمان وارد کنگره می شویم اولین چیزی که به ما آموزش می دهند جهان بینی می باشد، و برای ما این سوال پیش می‌آید که مگر جهان‌بینی چقدر در زندگی ما تأثیر دارد که باید جهان بینی خود را تغییر بدهیم.

جهان بینی می تواند به ما کمک کنند که جایگاه خودمان را پیدا کنیم و بدانیم کجای زندگی هستیم و کجا ایستاده ایم و اگر کسی نتواند جهان‌بینی خود را تغییر بدهد اصلاً نمی تواند درمان شود، شاید به قطع مصرف برسد ولی به درمان مدنظر که در کنگره وجود دارد نمی‌رسد.

درمان شدن در کنگره یعنی به یک شخصیتی برسیم که با شخصیت زندگی گذشته خود قابل قیاس نباشیم، و این تغییر شخصیت مستلزم این است که چهارده وادی را با پوست گوشت و استخوان خود درک کنیم چون با این وادی هاست که ما میتوانیم خودمان را تغییر بدهیم و راه درست را پیدا کنیم و در سراط مستقیم باشیم تا دچار اشتباه نشویم.

وادی سوم به ما میگوید که هیچکس به اندازه خودمان دلسوز خود ما نیست، ما در زمان مصرف از همه چیز و همه کس انتظار داشتیم، از پدر و مادر، خانواده، دوست و آشنا توقع داشتیم ما را بفهمند و درک کنند ولی خودمان هیچ کس و هیچ چیز را درک نمیکردیم و با کوچکترین بهانه به دنبال مصرف بودیم، در زمان درمان هم فکر می کنیم همه باید در خدمت ما باشند تا ما بتوانیم قطع مصرف کنیم و درمان به برسیم.

همانطور که وادی سوم با کلمه دستوری (باید) شروع می شود ما باید خودمان بخواهیم که درمان شویم باید در مسیر صحیح که کنگره نشانمان میدهد حرکت کنیم باید وادی ها را در زندگی خود پیاده کنیم تا به درمان برسیم و گرنه هیچ اتفاقی نمی افتد و درمان نمیشویم ما باید بدانیم که تمام بار مسئولیت درمان روی دوش خودمان است و تا زمانی که خودمان نخواهیم درمان بشویم راهنما و آموزش های کنگره نمی توانند به ما کمکی کنند.

زمانی ما می‌توانیم درمان شویم که قبول کنیم یک مصرف کننده هستیم و مسئولیت درمان را برعهده بگیریم آن وقت است که با دست های خودمان اول آرامش ودر مراحل بالاتر آسایش را به دست می آوریم.

وادی چهارم به ما یادآور می شود که ما مسائل و مشکلات حیاتی زیادی داریم، ما در زندگی دو جور مسائل حیاتی داریم است که یک نوع مسائل ارادی و نوع دیگرش مسائل غیر ارادی است که این مسائل غیر ارادی را خداوند بر گرفته و در وجود مان نهاده است مانند نفس کشیدن طپش قلب و...، بدون اینکه ما بفهیم ضربان قلب منظمی داریم و تنفس میکنیم که از لازمه زنده ماندن است اما یکسری از مسائل حیاتی را خداوند بر عهده خود ما گذاشته است مانند کار کردن، روزی خانواده را پیدا کردن، اجاره خانه، قسط، بهداشت فردی، سالم زندگی کردن، ادب داشتن و....

معمولاً آدم مصرف کننده از خدا انتظار دارد که مشکلاتش را حل کند و کس دیگری به جای او کار کند، فرزندانش را بزرگ کند و تربیت آنها را بر عهده بگیرد. انسان مصرف کننده از زیر بار تمام مسئولیت‌های زندگی شانه خالی می‌کند و خدا را مانند غول چراغ جادو میبیند که انتطار دارد با کوچکترین اشاره ای تمام مشکلاتش حل شود، بدون هیچ تلاش و قبول مسئولیتی از جانب خود.

وادی چهارم تاکید می‌کند که ما باید مسائل مهم زندگی را برعهده بگیریم و در راه درمان مسئولیت ها را بر دوش خودمان بکشیم، باید حرکت کنیم تا خداوند به ما برکت بدهد وادی سوم و چهارم به ما تاکید می کنند که یک بازنگری اساسی به مسائل مهم زندگی خودمان داشته باشیم اگر در صراط مستقیم باشیم آنوقت است که کائنات و خداوند به کمک ما می آیند و مسیر درمان برایمان هموارتر میشود.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.