گره قدرت


گر محبت نرسد، زهر به جان ها برسد 


"به امید بوجود آمدن عشق و محبت واقعی در وجود تک تک ما انسان ها،پیروز و سربلند باشید" 

خالصه سی دی " گره قدرت " "آقای امین دژاکام: 



انسان هایی در اطراف ما وجود دارند که وقتی شرایط بهتری به سراغشان می آید :

مثال" :ارتقای شغلی پیدا می کنند،ثروتی به ارث می برندو...اخالق و رفتار آنها عوض میشود در جهت مخرب و منفی نه در 

جهت خوب و سازنده و دیگر ما از ارتباط با آنها خشنود نیستیم.

البته این رفتار یک جنبه دیگر هم دارد،ممکن است ما بدلیل بخل و حسادتی که به او داریم از قرار گرفتن در کنار او احساس 

خوبی در ما ایجاد نمی شود.در صورتی که خود انسان مشکلی نداشته باشد آن تغییر فاز یا تغییر خلق و خوی"گره قدرت"

میشود.چون قدرت یعنی توانایی انجام کار،یک باغبان صاحب قدرت است در حیطه ی باغ خودش،هر کجا قدرت وجود داشته 

باشد بیشه ای هم هست.



بهترین حالت قدرت این است که:هر انسانی در بیشه ی خود در حین اینکه توان انجام کار را دارد در انسان های دیگر حالت 

معذب بودن را بوجود نیاورد. در سیستم درونی کنگره نیز ما این قضیه را داریم یک کمک راهنما،لژیون او بیشه ی قدرت اوست 

و میتواند در قلمرو خود حکومت کند.حکومت بال منازع.

هر جا که قرار است کاری انجام شود باید قدرت وجود داشته باشد اما از آنجایی که هر چیزی دو بعد دارد:بایستی توجه داشته 

باشیم که قدرت تبدیل به ضد خودش "گره قدرت" نشود وقتی تبدیل به ضد خودش شود نشانه هایی دارد که اگر هوشیار 

باشیم و دقت کنیم متوجه خواهیم شد. تا زمانی که به ما مسؤولیتی داده نشود متوجه این مطلب نمی شویم زیرا در آن مسؤولیت 

ما تصمیم هایی می گیریم که حتی ممکن است سرنوشت فردی را رقم بزند.

منشأ انرژی در این موضوع به دو منشأ کامأل مجزا تقسیم میشود :

-1منشأ انرژی از نحوه انجام شدن آن کار ،از انجام کار احساس رضایت داریم و کار به شکل خوبی انجام شده است.

-2کار به چه شکلی انجام شود اهمیتی ندارد مهم این است که دیگران رضایت داشته باشند و تأیید کنند.

کاری که به خوبی انجام شود تأیید دیگران را نیز به دنبال دارد اگر شخص در حال تعادل قدرت باشد در مرحله اول از نحوه ی 

انجام کار احساس رضایت می کند و در مرحله دوم از تأیید دیگران خوشحال میشود،اولویت با انجام کار است. وقتی به این 

ترتیب باشد ساختار قدرت خوب پیش می رود اما اگر نامنظم شود و تأیید دیگران در مرحله اول قرار بگیرد ساختار قدرت به 

گره قدرت تبدیل میشود طی یک فرآیندی که نیروهای جدیدی هم بوجود می آید.

"هر جا مسؤولیتی باشد قدرتی نیز وجود دارد "

برآورده شدن نیاز کار اصلی یک ساختار قدرت در وضع درست خودش است وقتی نیازهای درست برآورده شود در ادامه تعادل 

بوجود می آید. در ساختار قدرت درد و دل :پرسش و گفتن مشکل وجود دارد اگر کسی توانست مشکل و نیاز خود را در آن

ساختار قدرت بیان کند نشان میدهد فضای درستی وجود دارد.

زمانی که ما ساختار قدرت را بوجود می آوریم در آن ساختار اظهار نظر و دخالت بیجا نباید صورت گیرد.در گره قدرت 

ساختارنیروهای منفی از این رویه استفاده می کنند .

ساختار قدرتی که درست باشد در آن زایش و تولید بوجود می آید.مطالب جدیدی بوجود می آید و مشکالت حل می گردند. 

این تولید و زایش ها در قالب تبدیل انرژی از صورت پایین به صورت باال اتفاق می افتد.

موقعی که ساختاری به گره قدرت تبدیل میشود تولید،زایش و تبادل مختل میشود .

وقتی تبادل نداشته باشیم تراکم داریم )خروجی نداریم و فقط ورودی است(

و دچار تورم میشود در نتیجه اشیاء انرژی بیشتر از ظرفیت خود را جذب می کنند و حس قویتری دارند. در اینجا ضریب توهم 

نیز ایجاد میشود.مثال:خواسته ای در حالت طبیعی خیلی بهای کمی دارد اما وقتی در شرایطی به آن بهای زیادی بدهیم انرژی 

متراکم میشود ضریب آن بیشتر میشود و به صورت یک توهم تبدیل میشود.

وقتی در جامعه ای ساختارهای گره قدرت رشد می کنند و انرژی خود را از ساختارهای دیگر می گیرند باعث میشود خیلی 

چیزها که بی اهمیت اند با اهمیت شود .

پایان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.